مهران فرهادی

استادیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/07/19

مهران فرهادی

علوم اقتصادی و اجتماعی / روان شناسی

رساله های دکتری

  1. تدوین مدل برای تبیین کیفیت زندگی بر مبنای خودشناسی، خرد و ادراک رنج در بیماران مبتلا به سرطان
    فرهاد جوکار 1399
    بیماری سرطان موجب تغییرات متعدد در کیفیت زندگی بیماران می گردد و تشخیص مولفه های اثرگذار در این متغیر می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی بیماران داشته باشد.هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ساختاری خودشناسی، خرد و ادراک رنج با کیفیت زندگی بیماران سرطانی بود.این پژوهش از نوع همبستگی با جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج بود. از بین این افراد 340 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. بیماران پرسشنامه های خودشناسی، خرد، ادراک رنج و کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند.نتایج نشان داد که از بین مولفه های خودشناسی، خودشناسی تجربه ای به صورت مستقیم، خودشناسی تاملی به صورت غیر مستقیم و با میانجی گری خرد، و خودشناسی انسجامی به صورت غیر مستقیم با میانجی گری رنج وجودی و خرد بر کیفیت زندگی اثر داشته اند. همچنین روابط علی- ساختاری خودشناسی انسجامی با مولفه های ادراک رنج (رنج روانی و رنج وجودی) و خرد، روابط علی- ساختاری خودشناسی تجربه ای با رنج روانی و روابط علی ساختاری خودشناسی تاملی با خرد معنادار بود. بنابراین مولفه های خودشناسی به طور مستقیم و غیرمستقیم به واسطه رنج روانی، رنج وجودی، و خرد قادر به پیش بینی کیفیت زندگی در بیماران سرطانی بود. شاخص های برازندگی حاکی از مطلوبیت مدل مفروض در تبیین کیفیت زندگی از طریق متغیرهای خودشناسی، خرد و ادراک رنج بود.مولفه های خودشناسی به واسطه تاثیرات مهمی که در انسجام بخشی و یکپارچگی روانی افراد دارد، می تواند با اثر گذاری بر خرد و ادراک رنج بیماران سرطانی نقش مهمی را در بهبود کیفیت زندگی این بیماران داشته باشد.
    خلاصه پایان نامه

  2. تاثیر هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی من بر خودگویی های منفی و افسردگی اساسی در زنان سرپرست خانوار
    علی اصغر چگینی 1395
    زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار به دلیل دشواری ها فراوان و تعدد نقش یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه به شمار می آیند و در معرض ابتلا به اختلالات روانی ازجمله افسردگی قرار دارند بنابراین نیازمند پشتیبانی های بیشتر ازجمله درمان های روان شناختی و برنامه های توانمندسازی هستند. هیپنوتراپی بر پایه نیرومندسازی من و کاهش خودگویی های منفی می تواند راهبردهای کارآمدی در این راستا باشند؛ بنابراین، این پژوهش با هدف شناخت اثربخشی هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی من در کاهش خودگویی های منفی و افسردگی اساسی زنان سرپرست خانوار انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه آماری کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهرستان ملایر بود که با شکایت اصلی افسردگی به مرکز مشاوره مراجعه کردند و 60 نفر بودند. از بین این ها 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی من دریافت کردند. خودگویی های منفی، افسردگی و نیرومندی من به وسیله مقیاس خودگویی کالوت (STI)، مقیاس افسردگی بک و مقیاس روان شناختی نیرومندی های من (PIES) اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد درگروه آزمایش تفاوت معنی داری بین پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری از نظر افسردگی، خودگویی منفی و نیرومندی من وجود دارد (p<0.01)؛ اما در گروه گواه تفاوتی دیده نشد. به عبارت دیگر هیپنوتراپی بر پایه نیرومندسازی من توانست علائم افسردگی و خودگویی های منفی زنان سرپرست خانوار را کاهش و نیرومندی من آن ها را افزایش دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که هیپنوتراپی مبتنی بر نیرومندسازی من می تواند در کاهش خودگویی های منفی و علائم افسردگی و افزایش نیرومندی من موثر باشد. نتایج حاصل از این مطالعه را می توان برای توانمندسازی و درمان زنان سرپرست خانوار به کار گرفت.
    خلاصه پایان نامه

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. تاثیر آموزش الگوی تعامل والد فرزند بر پرخاشگری و اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر
    طناز مقیمی 1402
    هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تاثیر آموزش الگوی تعامل والد فرزند بر پرخاشگری و اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر بوده است. روش پژوهش، کمّی- توصیفی از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه ی آماری شامل کودکان 4-7 ساله دارای مشکلات پرخاشگری و اضطراب اجتماعی و والدین تخریب گر آنها بود. حجم نمونه پژوهش برابر با 70 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش شامل بسته آموزش تعامل والد- کودک شیلا آیبرگ و پرسشنامه های دو گانه استاندارد خشم و پرخاشگری کودکان نیلسون و همکاران (2000) و مقیاس اضطراب اجتماعی کودکان مارچ و همکاران (1977) بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 28 و آزمون تحلیل کوواریانس ساده و چندمتغیری انجام شد. نتیجه سنجش فرضیه اصلی نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند به طور همزمان هم بر کاهش پرخاشگری و هم اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد اما اندازه اثر آموزش آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش پرخاشگری (943/0=η؛ 001/0>p) و بر کاهش اضطراب اجتماعی (911/0=η؛ 001/0>p) بود. نتیجه آزمون فرضیه فرعی اول نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش پرخاشگری کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد. نتیجه آزمون فرضیه فرعی دوم نشان داد که آموزش الگوی تعامل والد- فرزند بر کاهش اضطراب اجتماعی کودکان دارای والدین تخریبگر تاثیر معنادار دارد. بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش پیشنهاد می گردد برای رفع مشکلات خلقی در کودکان دارای والدین تخریبگر از آموزش الگوی تعامل والد- فرزند استفاده گردد.
    خلاصه پایان نامه

  2. تبیین شفقت ورزی براساس ذهنیت اجتماعی با میانجی گری لحن هیجانی در دانشجویان
    سمیرا عباس پور 1401
    هدف از انجام این پژوهش تبیین شفقت ورزی براساس ذهنیت اجتماعی با میانجی گری لحن هیجانی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح ، تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان درسال تحصیلی در 1401 بود. در این طرح 372 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ایی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003)، پرسشنامه لحن هیجانی یارمحمدی و رحیمی (1398) و پرسشنامه ذهنیت اجتماعی یارمحمدی و عباس پور (1401)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی، رگرسیون و روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری SEM استفاده شد. جهت تحلیل دادها از نرم افزار SPSS نسخه 24 برای سنجش کلیه فرضیه ها و نرم افزار Smart pls نسخه 3 برای مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج با اطمینان 95% نشان داد لحن هیجانی مثبت دارای اثر مثبت و مستقیمی معادل 486/0 بر شفقت ورزی می باشد. لحن هیجانی منفی دارای اثر منفی و مستقیمی معادل 418/0- بر شفقت ورزی می باشد. ذهنیت اجتماعی دارای اثر مثبت و مستقیمی معادل 296/0 بر شفقت ورزی می باشد. ذهنیت اجتماعی دارای اثر مثبت و غیر مستقیمی بر شفقت ورزی از طریق لحن هیجانی مثبت می باشد. همچنین ذهنیت اجتماعی دارای اثر منفی و غیر مستقیمی بر شفقت ورزی از طریق لحن هیجانی منفی می باشد. و در نهایت، شفقت ورزی براساس ذهنیت اجتماعی با میانجی گری لحن هیجانی مثبت و منفی از برازش مناسبی برخوردار بود. بنابراین با افزایش خود شفقت ورزی در دانشجویان می توان عواطف مثبت آنان را افزایش داد و همچنین، می توان از آموزش شفقت ورزی برای ارتقای رضایت از زندگی بهره برد.
    خلاصه پایان نامه

  3. مدل تحلیل مسیر اضطراب وجودی بر اساس سبک های دلبستگی و گرایش فرهنگی: نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده
    مهیار نیکپوررحمت ابادی 1401
    اضطراب وجودی به شکل کلی به معنای به هم رختگی در احساس معناست و هنگامی به وجود می آید که ارزش و معنای زندگی برای شخص نامعلوم باشد. تحقیقات نشان داده اند که این احساس بی معنایی موجب احساس ناامیدی شده و تنهایی، بی حوصلگی و سرخوردگی را به همراه می آورد. بر این اساس، تحقیق حاضر در صدد است پیش آیندهای اضطراب وجودی را با بررسی سبک های دلبستگی و گرایش فرهنگی افراد مورد کاوش قرار دهد. همچنین، فرض بر این است که حمایت اجتماعی ادراک شده نقشی میانجی در این رابطه بازی می کند. برای این منظور، پرسشنامه های اضطراب وجودی (ویمز و همکاران، 2004) و فردگرایی و جمع گرایی افقی و عمودی (سیواداس و همکاران، 2008) و مقیاس های سبک های دلبستگی (هازان و شیور، 1987) و حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) در اختیار نمونه ای 372 نفری از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1401-1402 قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل تحلیل مسیر اضطراب وجودی از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های مربوط به فرضیه های فرعی نشان داد که سبک های دلبستگی دوسوگرا و ایمن بر اضطراب وجودی (0/05 ) اثر مستقیم و معناداری دارند،. با این حال، اثر مستقیم سبک دلبستگی اجتنابی بر اضطراب وجودی (0/05 ) معنادار نبود. همچنین، اثر مستقیم فردگرایی، جمع گرایی و حمایت اجتماعی ادراک شده بر اضطراب وجودی (0/05 ) نیز معنادار نبود. از سوی دیگر، اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی و گرایش های فرهنگی، با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، بر اضطراب وجودی (0/05) معنادار نشد. با در نظر گرفتن یافته های پژوهش می توان بیان داشت که پرورش سبک دلبستگی ایمن در افراد، با تقویت احساس ایمنی و اعتماد به افراد نزدیک و قابل اتکا، از آنها در برابر نگرانی های وجودی ای که به شکل بیمارگون می توانند در آنها ظاهر شوند، حفاظت می کند. محدودیت ها و پیشنهادات مورد بحث قرار خواهند گرفت
    خلاصه پایان نامه

  4. نقش انتظارات زناشویی، الگوهای ارتباطی و تاب آوری در پیشبینی رضایت زناشویی زوجین
    زینب شفیعی 1401
    هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش انتظارات زناشویی، الگوهای ارتباطی و تاب آوری در پیشبینی رضایت زناشویی زوجین بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوجین دانشجوی دانشگاه های بوعلی سینا، آزاد و پیام نور شهرستان همدان در سال 1400 بود. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس که شامل 100 زوج بودند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های انتظارات زناشویی (MEQ)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سـالاوی (1984)، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی جدیری (1395) استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها از نرم افزار کامپیوتری SPSS نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد که انتظارات زناشویی، الگوهای ارتباطی و تاب آوری می توانند رضایت زناشویی را تبیین کنند (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انتظارات زناشویی (42/ ٰ11 =f و R2= 0/28)، الگوهای ارتباطی (13/14= F و R2 = 0/29) و تاب آوری (12/96= F و R2 =0/40 )می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند. رضایت زناشویی به احساس زوج از دستیابی به انتظارات وابسته است به طوری که میزان برآورده شدن انتظارات و خواسته های هر یک از زوجین، می تواند مبنای رضایت زناشویی قرار گیرد. زوجینی که انتظارات غیر واقع بینانه در مورد اهمیت ارتباط دارند، دچار فروپاشی در رابطه می شوند و آشفتگی ارتباطی را گزارش می دهند. از طرفی تاب آوری باعث افزایش ارتباط مفید بین زوجین شده و باعث می شود زوجین با وجود تمام مشکلات که در رابطه زناشویی دارند خود را به سوی مسائل دلپذیر سوق می دهند.
    خلاصه پایان نامه

  5. بررسی رابطه میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجان با استعداد خیانت زناشویی در افراد متاهل
    تارا فخر 1401
    خیانت زناشویی، یکی از عمده ترین دلایل از هم پاشیدگی روابط زناشویی و زمینه اصلی بروز مشکلات و تعارضات زناشویی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجان با استعداد خیانت زناشویی در افراد متاهل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افراد متاهل ساکن در شهرستان بروجرد در سال 1401 بود. که از این میان، تعداد 200 فرد متاهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استعداد خیانت زناشویی پولات (2006)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو و پرسشنامه ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) استفاده شد که به صورت مجازی به افراد مورد نظر تحویل و پس از تکمیل، جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میان دشواری در تنظیم هیجان و استعداد خیانت زناشویی رابطه مثبت معنا دار برقرار است (01/0>p و 06/9=F) ؛ میان ناگویی هیجانی و استعداد خیانت زناشویی نیز رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 77/11=F)، همچنین؛ میان ابراز گری هیجانی منفی و استعداد خیانت زناشویی رابطه مثبت معنادار برقرار است (01/0>p و 96/12=F) . در نهایت با توجه به وجود رابطه معنادار میان دشواری در تنظیم هیجان، ناگویی هیجانی و ابراز گری هیجانی با استعداد خیانت زناشویی، می توان نتیجه گرفت که مشکل در نظم بخشی هیجانات و ابرازهیجانات منفی میان افراد متاهل می تواند سبب افزایش استعداد خیانت زناشویی در این افراد گردد.
    خلاصه پایان نامه

  6. تدوین مدل ساختاری تبیین افکار خودکشی بر اساس ترومای کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم در زنان شهر ایلام
    پردیس تدین 1401
    خودکشی یک نگرانی قابل توجه برای سلامت عمومی و از معضلات مهم روانی و اجتماعی هر جامعه ای است. درباره خودکشی و عوامل روان شناختی تاثیرگذار بر آن پژوهش های اندکی صورت گرفته است لذا در پژوهش حاضر مدلی برای تبیین این پدیده مورد بررسی قرار گرفت. هدف مطالعه حاضر تدوین مدلی برای تبیین افکار خودکشی براساس تروماهای دوران کودکی با نقش واسطه ای شفقت به خود و شرم بود. طرح پژوهش حاضر، توصیفی براساس مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل 84400 نفر از زنان بالای 18 سال ساکن شهر ایلام در سال 01-1400 که در شبکه های مجازی مربوط به شهر ایلام عضویت داشتند و از این تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افکار خودکشی بک (1961)، فرم کوتاه پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ترومای کودکی به صورت مثبت افکار خودکشی را پیش بینی می کند. ترومای کودکی نیز بر شرم و شفقت به خود به ترتیب اثر مثبت و منفی دارد (01/0>P) و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه از برازش مطلوبی برخوردار بود. بنابراین، نتایج حاکی از آن است که تروماهای کودکی با کاهش شفقت نسبت به خود و ایجاد احساس شرم، زمینه ساز افکار خودکشی در بزرگسالی می شود. این یافته ها نیاز به توجه به دوران کودکی و اهمیت آن برای کاهش احتمال خطر خودکشی را برجسته می کند. همچنین درمان های متمرکز بر شفقت و کاهش احساس شرم می تواند هدف مداخلاتی برای قربانیان تروماهای دوران کودکی جهت کاهش افکار خودکشی آن ها باشد.
    خلاصه پایان نامه

  7. تدوین مدل ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس استرس شغلی با میانجی سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله ای در پرستاران
    سجاد سهرابی جم 1401
    پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری فرسودگی شغلی بر اساس استرس شغلی با میانجی سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله ای در پرستاران به اجرا درآمد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران استان کرمانشاه بود که در سال 1400-1401 مشغول به فعالیت در بیمارستان های دولتی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، تعداد 380 نفر در نظر گرفته شد، که از این تعداد تعداد 359 نفر، وارد تحلیل گردید. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ، استرس پرستاری(NSS)، سرمایه روانشناختی لوتانز(2007) و سبک های مقابله ای(CISS-SF) مورد استفاده قرار گرفتند. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزارهای SPSS-23 وAMOS-23 و با استفاده از همبستگی پیرسون، مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون بوت استراپ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان داد بین فرسودگی شغلی و استرس شغلی با میانجی سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد. لذا، مدل تدوین شده از برازش مناسبی برخوردار بود ؛ گرچه مولفه های مسئله مدار و اجتنابی در سبک های مقابله ای و مولفه ی خودکارآمدی در سرمایه روانشناختی نقش میانجی را ایفا نکردند، ولی این متغیرها با تمام متغیرهای پژوهش همبستگی معناداری داشته و به خصوص تاثیرات آن ها بر فرسودگی شغلی حائز اهمیت می باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از حلقه های متصل فرسودگی شغلی با استرس شغلی در پرستاران است. ازطرفی سرمایه روانشناختی و راهبردهای مقابله ای، به عنوان متغیرهایی بازدارنده، که قابل ارتقا می باشند، می توانند استرس شغلی را تعدیل نموده و در بهبود عملکرد پرستاران نقش موثری داشته باشند.
    خلاصه پایان نامه

  8. نقش واسطه ای ذهنیت طرحواره ای و طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی
    منیره خلیلیان گورتانی 1400
    این پژوهش با هدف نقش واسطه ای ذهنیت طرحواره ای و طرحواره های ناکارآمد اولیه در رابطه بین سلامت خانواده با اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی، با روش توصیفی از نوع همبستگی و با طرح مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی بود و جامعه آماری آن کلیه افراد مراجعه کننده به مراکز و بیمارستان های قلب اصفهان در سه ماهه دوم سال 1400 به تعداد 11500 نفر بود. نمونه آماری براساس جدول کرجسی و مورگان(1970) 384 نفر مشخص شد که با استفاده از پرسشنامه های آنلاین و بصورت در دسترس گردآوری شدند. داده های مورد نیاز با پرسشنامه های اضطراب مرگ توسط تمپلر(1970)، سلامت خانواده هاوستات و همکاران(1985)، ذهنیت طرحواره ای لوبستال و همکاران(2010) و طرحواره یانگ(2003) گردآوری و با استفاده از روش آماری مدلسازی معادلات ساختاری و توسط نرم افزار Smart Pls تحلیل شد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر اضطراب مرگ به واسطه طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر بصورت منفی، معنی دار است. همچنین طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر بر اضطراب مرگ در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم مثبت دارد. نتایج حاصل از برآورد مدل پژوهش نشان داد سلامت خانواده بر طرحواره ناکارآمد اولیه معیارهای سرسختانه، بر طرحواره ناکارآمد اولیه تنبیه گرایی و بر طرحواره ناکارآمد اولیه آسیب پذیری نسبت به ضرر در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم منفی دارد. نهایتا سلامت خانواده بر ذهنیت طرحواره ای کودکانه و بر ذهنیت طرحواره ای والدین ناکارآمد در بیماران کرونری قلبی اثر مستقیم منفی دارد.
    خلاصه پایان نامه

  9. تدوین مدل ساختاری تبیین رفتار اجتماع گرا بر اساس انگیزه تعلق و حساسیت طردشدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی
    سحر محمدی 1400
    رفتار اجتماع گرا، از سازه هایی است که در روانشناسی اجتماعی بسیارمورد توجه قرار گرفته است و می تواند تحت تاثیر متغیرهای روانشناختی مختلفی باشد از این رو، این پژوهش باهدف تدوین مدل ساختاری تبیین رفتار اجتماع گرا بر اساس انگیزه تعلق و حساسیت طرد شدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی در دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 387 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از میان آنان انتخاب شد. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس رفتار اجتماع گرا کاپررا و همکاران (2005)، مقیاس اعتماد اجتماعی صفاری نیا و شریف (1389)، مقیاس انگیزه تعلق، کوادرادو و همکاران (2016) و مقیاس حساسیت طردشدگی، داونی و فولدمن (1996) بود. نتایج نشان داد مدل مفهومی تدوین شده با داده ها برازش مناسبی دارد. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انگیزه تعلق و حساسیت طرد شدگی بر اعتماد اجتماعی (01/0 p ) و رفتار اجتماع گرا (01/0 p ) اثر مستقیم و معناداری دارند. همچنین، اعتماد اجتماعی نیز بر رفتار اجتماع گرا اثر مستقیم و معناداری دارد (01/0 p ). نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انگیزه تعلق و حساسیت طردشدگی با میانجی گری اعتماد اجتماعی بر رفتار اجتماع گرا اثر معناداری دارند (01/0 p ). با توجه به نتایج پژوهش می توان انتظار داشت که افزایش انگیزه تعلق و اعتماد اجتماعی و کاهش حساسیت به طرد در افراد، می تواند در بهبود رفتارهای اجتماع گرا نقش داشته باشند.
    خلاصه پایان نامه

  10. بررسی رابطه بین خود شفقت ورزی و باورهای ناکارآمد باترس ازمرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس
    فرشید محمدی میشنی 1400
    چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خود شفقت ورزی و باورهای ناکارآمد باترس ازمرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس انجام شد. روش تحقیق از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمام افراد 18 سال به بالا که دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس در شهرستان همدان بودند. نمونه اولیه شامل 320 نفراز زنان و مردان دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس بودند و تعداد 100 نفر از بین آن ها انتخاب شدند و چون جامعه این پژوهش افراد دارای ترس از کرونا ویروس است، نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار اندازه گیری پژوهش مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS )، مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970)؛ پرسشنامه خودشفقت ورزی (2003) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود و تجزیه و تحلیل داده های پژوهشی با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (پارامتریک و ناپارامتریک) و طی مراحلی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. آزمون فرضیه ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون انجام شد. تحلیل نتایج نشان داد بین ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با خوددلسوزی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با باورهای ناکارآمد رابطه مثبت و معناداری به ترتیب وجود دارد، همچنین بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با مهربانی با خود رابطه منفی و معنادار وجود دارد و بین متغیر ترس از مرگ در افراد دارای نشانگان ترس از کرونا ویروس با ذهن آگاهی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. سطح معناداری در این پژوهش در سطح (01/0 ≥ p)بود. تمامی فرضیه های پژوهش حاضر تایید شدند
    خلاصه پایان نامه

  11. بررسی رابطه سبک های دلبستگی با بازداری هیجانی و صفات چهارگانه تاریک شخصیت در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A
    محمود اکبری رزجی 1400
    هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی با بازداری هیجانی و صفات چهارگانه تاریک شخصیت در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی است. برای رسیدن به این هدف جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران دارای اختلالات شخصیت مراجعه کننده به بیمارستان های اعصاب و روان فرشچیان شهر همدان در شش ماه آخر سال 1399 (مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند) که 250 نفر بودند. نمونه مورد نظر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی تعداد 150 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز درمانی (بیمارستان های روانی اعصاب و روان فرشچیان) در شش ماه آخر سال 1399 که در مصاحبه بالینی و همچنین سنجش توسط روانپزشک وقت که تشخیص اختلال شخصیت نوع A داده شده باشند؛ می باشد. در این پژوهش پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسال کالینز و رید؛ مقیاس سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری کارور و وایت؛ پرسشنامه صفات چهارگانه و پرسشنامه اختلالات شخصیت میلون بر روی گروه نمونه اجرا شد. در این پژوهش تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. در آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و نمودارها استفاده شد و در آمار استنباطی از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن در بیماران دارای اختلالات شخصیت خوشه A با بازداری هیجانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر سبک دلبستگی ناایمن با بازداری هیجانی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. بین متغیر بازداری هیجانی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت ضد اجتماعی با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار و با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار وجود ندارد. بین متغیر صفت خودشیفته با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی ناایمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت ماکیاولیسم با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین متغیر صفت دگرآزاری با سبک های دلبستگی از جمله سبک دلبستگی دوسوگرا و ناایمن رابطه مثبت و معنادار به ترتیب وجود دارد. همچنین، بین بین متغیر صفت دگرآزاری با سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی و معنادار به ترتیب وجود دارد.
    خلاصه پایان نامه

  12. نقش واسطه ای مکانیسم های دفاعی در رابطه بین تنظیم هیجان و سلامت عمومی بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا
    زهرا احمدوند 1400
    . هدف بررسی برازش مدل فرضی نقش واسطه ای مکانیسم های دفاعی در رابطه بین تنظیم هیجان و سلامت عمومی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی بود، جامعه آماری مورد نظر پژوهش کلیه بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا مراجعه کننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان شهید بهشتی شهر همدان و کلینیک امید شهر همدان بود. تعداد نمونه 367 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) گارنفسکی و کرایج، پرسشنامه مکانیسم های دفاعی(DSQ)و رسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ (GHQ) بود.یافته ها نشان داد که مدل فرضی نقش واسطه ای مکانیسم های دفاعی در رابطه بین تنظیم هیجان و سلامت عمومی از برازش مطلوب برخوردار است و در نتیجه وجود مسیر غیرمستقیم بین تنظیم هیجان و سلامت عمومی به واسطه متغیر سوم یعنی مکانیسم های دفاعی تایید شد. همچنین یافته حاکی بود تنظیم هیجان مثبت با میانجی گری سبک دفاعی رشدیافته تاثیرغیرمستقیم و مثبت برسلامت عمومی بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا می گذارد. نیز تنظیم هیجان مثبت با میانجیگری سبک دفاعی رشد نیافته تاثیرغیرمستقیم و منفی برسلامت عمومی بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا می گذارد و همچنین تنظیم هیجان مثبت با میانجیگری سبک دفاعی نوروتیک نیز تاثیرغیرمستقیم و منفی برسلامت عمومی بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا می گذارد. بنابراین یافته های پژوهش تایید کننده فرضیه دخالت عوامل روانشناختی در بروز و تداوم بیماری فیبرومیالژیا است و لزوم رواندرمانی در مبتلایان را نشان می دهد پیشنهاد می شود رواندرمانی فردی به عنوان درمان مکمل در پروتکل های پزشکی مرتبط با این بیماری اضافه شود.
    خلاصه پایان نامه

  13. مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر شفقت و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت درد بیماران مبتلا به دردهای عضلانی مزمن
    نیلوفر دائمی 1400
    هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت درد بیماران مبتلا به دردهای عضلانی مزمن بود. روش: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دردهای عضلانی مزمن بود که در بهمن الی اسفندماه سال 1399 به کلینیک آیسا و بیمارستان سینای همدان مراجعه کرده بودند؛ که از بین آن ها، نمونه ای به حجم 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایابی شدند. سپس افراد پرسش نامه درد مک گیل را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند؛ و پس ازآن، برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و برای گروه دوم درمان مبتنی بر شفقت برگزار شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان مداخله درمانی پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش دردهای عضلانی مزمن موثر است (0/01>p و F= 22/431)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش دردهای عضلانی مزمن موثر است (0/01> pو F=21/754) و تاثیر درمان مبتنی بر شفقت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر دردهای عضلانی مزمن بیماران تفاوت معناداری ازنظر آماری ندارد. نتیجه گیری: به منظور کاهش درد عضلانی مزمن در بیماران می توان از درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و همچنین درمان مبتنی بر شفقت استفاده کرد.
    خلاصه پایان نامه

  14. مقایسه ویژگی های شخصیت، مکانیسم های دفاعی، الگوهای پایش اضطراب و صمیمیت در مراجعه کنندگان به متخصصان قلب و گوارش با افراد سالم
    نوشین اشجع آروان 1399
    برخی مشکلات قلبی عروقی و اختلالات گوارشی، اختلال های روانی فیزیولوژیک هستند که علاوه بر مشکلات جسمی، عوامل روان شناختی در بروز و تشدید آن نقش به سزایی دارند. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی ویژگی های شخصیت، مکانیسم های دفاعی، الگوهای پالایش اضطراب و صمیمیت در مراجعه کنندگان به کلینیک قلب و مراجعه کنندگان کلینیک گوارش با افراد سالم بود. با توجه به روند رو به رشد بیماری های مزمن و عواقب حاصل از این مشکلات، توسعه و پیگیری مطالعات این چنینی را می توان گامی موثر در پیشگیری، سبب شناسی و نیز تا حدودی کاهش مشکلات قلبی عروقی واختلالات گوارشی به شمار آورد. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای است و داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. بدین منظور نمونه پژوهش 150 نفر(هرگروه 50 نفر)، از بین مراجعه-کنندگان به کلینیک قلب، مراجعه کنندگان به کلینیک گوارش و افراد سالم در سال 99- 98 بود و به روش نمونه گیری هدفمند انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج عامل بزرگ شخصیت NEO(کاستا و مک کری، 1989)، سبک های دفاعی DSQ-40 (آندروز و همکاران، 1993)، الگوهای پالایش اضطراب(فرهادی، قربانی، بهرامی احسان،1390) ، و صمیمیت (واکر و تامپسون، 1983) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی این پژوهش نشان داد که میانگین روان رنجوری در مراجعه کنندگان به کلینیک گوارش از افراد سالم بالاتر است و این اختلاف معنادار است (P<0/01)، میزان وظیفه شناسی در بین دو گروه مراجعه کنندگان به کلینیک قلب و افراد سالم تفاوت معناداری وجود دارد(P<0/01) ، میانگین مکانیسم دفاعی روان رنجور در مراجعه کنندگان به کلینیک قلب به طور معناداری بالاتر از افراد سالم است(P<0/01)، بین دو گروه افراد سالم و مراجعه کنندگان به کلینیک گوارش در میزان استفاده از مکانیسم دفاعی رشدنیافته تفاوت معناداری وجود ندارد(P<0/05)، میانگین اضطراب مسیر عضلات صاف در مراجعه کنندگان به کلینیک گوارش از افراد سالم بالاتر است و این اختلاف معنادار است(P<0/01)، میانگین اضطراب مسیر عضلات مخطط در مراجعه-کنندگان به کلینیک قلب از افراد سالم بالاتر است و این اختلاف معنادار است (P<0/01)، میانگین صمیمیت در مراجعه-کنندگان به کلینیک گوارش کم تر از افراد سالم است و این اختلاف معنادار است (P<0/05) و همچنین میانگین صمی
  15. اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر اضطراب و تنظیم هیجان کودکان دارای لکنت زبان
    پریا حسینی 1399
    دوران کودکی از مهم ترین دوره های رشدی در افراد است. بیشتر کودکان در دوران رشد دچار مشکلات رفتاری و هیجانی می شوند. معمولاً کودکانی که اختلالات گفتاری دارند حساسیت بیشتری دارند و مشکلات هیجانی بیشتری را تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان یکپارچه فراتشخیصی بر اضطراب و تنظیم هیجان کودکان دارای لکنت زبان بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی و از نوع طرح های تک آزمودنی ABA بود. جامعه پژوهش پسران دبستانی دارای لکنت زبان بودند که به صورت هدفمند 6 نفرآن ها از مراکز گفتاردرمانی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه های شدت لکنت (SSI_3)، اضطراب آشکار رینولدز و ریچموند و نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی بود. جلسات درمان این پژوهش در 12 جلسه توسط آزمایشگر اجرا شد و یافته های این پژوهش حاکی از تاثیر درمان یکپارچه فراتشخیصی در کاهش 0/12تا 0/27 درصدی شدت لکنت زبان و کاهش 0/17تا 0/33درصدی اضطراب و بهبود 0/09تا 0/16 درصدی راهبردهای منفی تنظیم هیجان و همچنین افزایش 0/10 تا 0/21 درصدی بهبود راهبردهای تنظیم هیجان بوده است. نتیجه گیری: درمان یکپارچه فراتشخیصی در کاهش شدت لکنت زبان و کاهش نشانه های اضطراب و همچنین در بهبود راهبردهای منفی تنظیم هیجان و افزایش بهبود راهبردهای مثبت تنظیم هیجان تاثیر داشته است.
    خلاصه پایان نامه

  16. اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر آسیب پذیری شناختی نسبت به افسردگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
    هانیه رحیمی خشوئی 1399
    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر آسیب پذیری شناختی نسبت به افسردگی در دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بود. بدین منظور یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری مشتمل بر کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در نیم سال دوم 99-1398 بود. نمونه گیری طی دو مرحله انجام گرفت؛ نخست به منظور غربالگری به روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه های پژوهش بین دانشجویان توزیع گردید. مطابق ملاک های پژوهش تعداد 52 نفر در این مرحله غربالگری شدند که در نهایت به صورت انتساب تصادفی، 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه سبک اسنادی (پترسون و همکاران، 1982)، پرسش نامه نگرش ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978)، پرسش نامه مثلث شناختی (بکهام و همکاران، 1986)، پرسش نامه عزت نفس (روزنبرگ، 1965) و پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم (بک و همکاران، 1996) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر شفقت به خود قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت به خود بر آسیب پذیری شناختی نسبت به افسردگی (F=22/78, P<0.01)، نگرش های ناکارآمد (F=15/53,P<0.01)، عزت نفس (F=30/07, P<0.01)، سبک اسناد کلی برای رویدادهای منفی (F=11/41, P<0.01)، سبک اسناد پایدار برای رویدادهای منفی (F=14/48, P<0.01) و سبک اسناد درونی برای رویدادهای منفی (F=12/45, P<0.01) موثر بوده است. در مجموع مشخص شد که درمان مبتنی بر شفقت به خود می تواند از ابتلا به افسردگی در افراد مستعد از نظر شناختی، جلوگیری نماید. به نظر می رسد این امر از طریق تنظیم سیستم های هیجانی که به کاهش رفتارهای ایمنی طلبانه و اصلاح الگوهای شناختی که حول محور ذهن مشفق صورت می گیرد، محقق شده است.
    خلاصه پایان نامه

  17. تبیین میزان خرد بر اساس ساختار شخصیت در سالمندان
    فاطمه بخشیدنی 1399
    این پژوهش با هدف تبیین میزان خرد براساس ساختار شخصیت در سالمندان انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر نوع بنیادی، از نظر طرح، توصیفی همبستگی است و جامعه آماری آن از یک گروه سالمندان مرد شهرستان همدان و یک گروه سالمندان زن این شهرستان تشکیل شد. تعداد افراد هر گروه از نمونه، 50 نفر در نظر گرفته شد. ویژگی های جمعیت شناختی هر دو گروه اعم از جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل، داشتن سرگرمی و وضعیت مذهبی و معنوی بودن انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش روش در دسترس بود. داده های مورد نیاز با استفاده از مقیاس سه بعدی خرد (3D-WS) آردلت (2003)، مصاحبه ساختاری سازمان شخصیت (STIPO) کلارکین، کالیگور، اشترن و کرنبرگ (2004) گردآوری و با استفاده از رگرسیون خطی و آزمون T مستقل تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از مولفه های ساختار شخصیت، یکپارچگی هویت و کیفیت روابط موضوعی (05/0p< ) و پرخاشگری و ارزشهای اخلاقی (01/0p< ) نقش معناداری در تبیین خردورزی داشتند. مولفه های واقعیت آزمایی و دفاعهای نخستین نقش معناداری در تبیین خردورزی نداشتند (05/0p> ). همچنین نتایج مقایسه گروه ها نشان داد از مولفه های ساختار شخصیت، دفاع های نخستین و کیفیت روابط موضوعی در زنان و مردان سالمند متفاوت بود (05/0p< ). بر اساس نتایج می توان گفت که ساختار شخصیت با خرد ارتباط دارد و در بررسی سازه خرد می تواند به عنوان عامل موثری در نظر گرفته شود.
    خلاصه پایان نامه

  18. نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی در رابطه بین عوامل شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی ، وظیفه مداری و کیفیت زندگی در سالمندان شهر همدان
    مریم مظلومیان 1399
    بهبود در شاخص های سلامتی، موفقیت در سیاست های بهداشتی، توسعۀ اجتماعی و اقتصادی، افزایش امید به زندگی، پیدایش فناوری های جدید پیشگیری و تشخیص و درمان بیماری ها باعث ایجاد افزایش تعداد سالمندان در سراسر جهان گردیده است. بنابراین همزمان با مسن شدن جمعیت به عنوان یک واقعیت اجتماعی، بررسی کیفیت زندگی یک ضرورت اجتماعی محسوب می شود، و با شناسایی عوامل مستقیم و غیر مستقیم موثر بر این سازه می توان حمایت های لازم را در جهت ارتقای کیفیت زندگی این سالمندان فراهم کرد. هدف از انجام این پژوهش ارائه مدل یکپارچه از روابط بین عوامل شخصیتی (روان رنجوری؛ برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی با تاکید بر نقش واسطه ای خودکارآمدی در سالمندان شهر همدان بود. جامعه پژوهشی در این مطالعه کلیه ی زنان و مردان بالای 60 سال در شهر همدان بود که به روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر از آنان انتخاب و وارد مطالعه شدند. به این صورت که پژوهشگر به مکان تفریحی لونا پارک شهر همدان و دو کانون بازنشستگان تامین اجتماعی و آموزش و پرورش مراجعه کرد و از سالمندانی که تمایل به همکاری داشتند درخواست کرد که سه پرسشنامه ی کیفیت زندگی لیپاد(1998)، پرسش نامه خودکارآمدی جروسالم و شوارز(1992) و 36 سوال از پرسشنامه شخصیتی نئو(NEO-FFI) برای سنجش سه عامل شخصیتی(روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه مداری) را تکمیل کنند. با استفاده از روش مدل یابی معادله های ساختاری معناداری روابط بین متغیرها بررسی شد و نتایج نشان داد برون گرایی و و ظیفه مداری به صورت مستقیم و معنا دار و روان رنجوری به صورت معکوس و معنا دار کیفیت زندگی و خودکارآمدی را پیش بینی می کند. همچنین رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی مثبت و معنا دار بود. نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین عامل شخصیتی (برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی تایید شد(p<0/01)و بررسی بین متغیر ها نشان داد که داده های پژوهش با مدل مفهومی برازش مطلوب دارد.یافته ها نشان داد که خودکارآمدی نقش واسطه را در ارتباط بین عامل های شخصیتی(روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه مداری) و کیفیت زندگی ایفا می کند. این نخستین مطالعه ای است که نشان می دهد خودکارآمدی، مکانیسم مهمی را در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی خاص با کیفیت زندگی برعهده داشته و تاثیرات مربوط به ویژگی های شخصیتی را تعدیل می سازد.
    خلاصه پایان نامه

  19. روانشناسی عشق در آثار زویا پیرزاد
    مهسا حقیقی 1399
    عشق یکی از مهم ترین موضوعات در ادب فارسی، از گذشته تاکنون و در حوزۀ شعر و نثر بوده است. در روان شناسی نیزعشق از مباحث مهمی است که مورد توجه روان شناسان بوده و دیدگاههای متنوع و متعددی درباره آن مطرح شده است. روان شناسان برجسته ای چون اریک فروم، زیگموند فروید، آبراهام مزلو، استرنبرگ و... از عشق سخن گفته اند. در پایان نامۀ حاضربه بررسی حالات گوناگون عشق در داستانهای زویا پیرزاد و تطبیق آن با دیدگاه روان شناسان پرداخته شده است. شباهتهای بسیاری که میان این دو دیدگاه وجود دارد، بیانگر رئالیستی بودن داستانهای پیرزاد و نزدیکی آن ها به واقعیت زندگی انسان است. از نگاه پیرزاد و روان شناسی، لازمۀ عشق سالم و حقیقی، رهای از خود بینی و خود پسندی، گذشت، ایثار و پاکبازی است. چنین عشقی زمینه ساز کمال و تعالی انسان می گردد. در آثار پیرزاد ، گاه عشق در نگاه اول شکل می گیرد و گاه به تدریج . در هر دو مورد ، نمونه های موفق و نا موفقی را در این داستان ها می توان دید . از دیدگاه روانشناسی ، عشق با نگاه اول بیشتر بر اساس شور و شهوت است و به تدریج، عشق وارد مراحل بعدی می شود ، از جنبه جسمانی آن کاسته و بر جنبه روحی و دوام آن افزوده می شود. در میان روان شناسان، نگاه زویا پیرزاد نسبت به عشق ،بیشترین شباهت را با دیدگاههای اریک فروم دارد.
  20. اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد
    مهتاب مخلص ابادی فراهانی 1399
    درمان پذیرش و تعهد از جمله روش های موثر بر کاهش خشم و افسردگی است. پژوهش حاضر با هدف تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد انجام شد. روش این پژوهش نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از افراد وابسته به مواد مخدر بودند که از مراکز درمان اعتیاد شهر اراک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه کنترل نیز هیچ آموزشی دریافت نکرد. در این پژوهش از مقیاس های نشخوار خشم و سبک اسناد استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشخوارخشم (f=15/48, P<0/01) و درماندگی آموخته شده (f=9/4864, P<0/01) افراد وابسته به مواد اثر معناداری داشته و میزان آن را کاهش داده است. با توجه به نتایج این پژوهش، می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر نشخوار خشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد موثر بوده و اجرای این رویکرد در مراکز درمان اعتیاد می تواند به کاهش نشخوارخشم و درماندگی آموخته شده در افراد وابسته به مواد کمک کند.
    خلاصه پایان نامه

  21. پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه
    سعیده علی محمدی 1398
    پژوهش حاضر با هدف پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس خودمحق بینی و کمال گرایی روابط عاشقانه انجام گرفت. این پژوهش از توع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه افرادی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره شهر همدان (مهر، مهرآور، سپیدار، روزبه، حال خوب، فرزانه) در بهار و تابستان (اردیبهشت، خرداد و تیر) سال 1398 مراجعه کرده بودند. برای نمونه آماری 208 نفر از مراجعین به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، خودمحق بینی روانشناختی لیسارد و همکاران (2011) و کمال گرایی روابط عاشقانه مت و لافوتیان (2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد بین کمال گرایی روابط عاشقانه دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار و بین خومحق بینی روانشناختی و دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و هممچنین بین خودمحق بینی استثماری و خودمحق بینی غیراستثماری با کمال گرایی روابط عاشقانه رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد کمال گرایی روابط عاشقانه (37/0) و خودمحق بینی(19/0) توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی را دارند. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت کمال گرایی روابط عاشقانه و خودمحق بینی توانایی پیش بینی دلزدگی زناشویی دارند و می توانند بر زندگی زناشویی افراد اثر بگذارند.
    خلاصه پایان نامه

  22. تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مولفه های تنیدگی ادراک شده و سازگاری هیجانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
    سارا پورنقی 1398
    چکیده: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد ( ACT) بر مولفه های استرس ادراک شده و سازگاری هیجانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ( MS ) می باشد. بدین منظور پروتکل مبتنی بر مداخله ی روانشناختی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طراحی و در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، اجرا گردید. مواد و روشها: طرح پژوهشی حاضر یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل نابرابر می باشد. جامعه آماری مطالعه ی حاضر شامل کلیه ی افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس استان همدان می باشد. تعداد شرکت کنندگان شامل 40 نفر که از میان افراد مراجعه کنندگان به انجمن MS به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس در دوگروه آزمایش و گروه کنترل تخصیص داده شدند. در پژوهش حاضر، بیماران طی 8 جلسه تحت درمان مداخله پذیرش و تعهد قرار گرفته و نمره پریشانی ادراک شده، خودکارآمدی ادراک شده و سازگاری هیجانی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیره نشان داد که نمره خودکارآمدی ادراک شده گروه آزمایش در مراحل پس آزمون افزایش داشته است. همچنین نمره سازگاری هیجانی در مرحله پس آزمون به طور معناداری افزایش داشته است. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره روی مولفه پریشانی ادراک شده نشان داد که درمان ACT روی این مولفه اثرگذار نیست و نتایج پس آزمون گروه آزمایش، تفاوت معناداری را نشان نمی-دهد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که درمان ACT به منظور افزایش سازگاری و خودکارآمدی ادراک شده بیماران مبتلا به MS قابل استفاده می باشد.
    خلاصه پایان نامه

  23. تاثیر برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان
    محمد مینایی 1398
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مادران کودکان مبتلا به سرطان که در اردیبهشت و خرداد 98 در بیمارستان بعثت بستری بودند، تشکیل می دادند. که تعداد 43 نفر برای شرکت در پژوهش اعلام آمادگی کردند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج و افت آزمودنی تعداد 28 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایابی شدند. پس از اجرای برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و اجرای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی و پرسشنامه سخت رویی کوباسا؛ تحلیل آماری کوواریانس بر روی 28 نفر انجام گرفت که یافته های حاصل از تحلیل دادها، فرضیه های اصلی پژوهش را تایید نمود. بدین صورت که نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، ابعاد مثبت تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را افزایش داد(017/0= p، 51/6=F ) و ابعاد منفی تنظیم هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان را کاهش داد(018/0= p، 45/6=F ). همچنین نتایج پژوهش حاکی از این مطلب بود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، سازه روان شناختی سخت رویی را در مادران کودکان مبتلا به سرطان افزایش داد (020/0= p، 17/6=F ). بنابراین برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و سخت رویی مادران کودکان مبتلا به سرطان تاثیر داشت و این برنامه می تواند در طی دوران بستری کودکان در بیمارستان بر روی مادران اجرا شود تا تحمل بیماری فرزندشان برایشان آسان تر شود.
    خلاصه پایان نامه

  24. تدوین مدل ساختاری طلاق عاطفی بر اساس روان رنجوری با میانجی گری راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان
    سحر نادری نورعینی 1398
    هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری طلاق عاطفی بر اساس روان رنجوری با میانجی گری راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن متاهل مدارس شهر همدان در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بودند. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، 300 نفر از آن ها به عنوان نمونه برگزیده شدند و به پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن(EDS)، پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر(CISS) و خرده مقیاس روان رنجوری پرسشنامه شخصیتی نئو(NEO-FFI) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود، به این معنی که روان رنجوری می تواند با میانجی گری راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجان، طلاق عاطفی را پیش بینی کند با این تفاوت که روان رنجوری از طریق ارزیابی مجدد(07/0- b=، 024/0p=) و راهبرد مساله مدار(11/0-b=، 001/0p=) به گونه منفی و معنادار، و از طریق سرکوبی هیجان(22/0 b=، 002/0p=)، راهبرد هیجان مدار(17/0 b=، 001/0p=) و راهبرد اجتنابی(14/0 b=، 001/0p=) به گونه مثبت و معنادار طلاق عاطفی را پیش بینی می کند. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که افراد روان رنجور راهبردهای مقابله ای ناکارآمد یعنی راهبرد هیجان مدار و اجتنابی بیش-تر و نیز راهبرد کارآمد مقابله ای یعنی راهبرد مساله مدار کمتر به کار می گیرند، و همچنین این افراد راهبرد غیرانطباقی تنظیم هیجان یعنی سرکوبی بیش تر و راهبرد انطباقی تنظیم هیجان یعنی ارزیابی مجدد کمتر به کار می گیرند، و نیز طلاق عاطفی در آن ها بیش تر است.
    خلاصه پایان نامه

  25. تدوین مدل ساختاری برای تبیین بهزیستی روانشناختی بر اساس نیرومندی ایگو و نگرش به زمان
    مائده عطایی 1398
    هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری برای تبیین بهزیستی روانشناختی بر مبنای نیرومندی ایگو و نگرش به زمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا که در سایت مرکزی در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 367 تن ار آن ها به عنوان نمونه برگزیده شدند و به پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، نگرش به زمان ملو و وورل (2010) و نیرومندی ایگو مارکستروم، سابینو، ترنر و برمن (1997) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود، به این معنی که نیرومندی ایگو می تواند بر بهزیستی روانشناختی با وساطت نگرش به زمان اثرگذار باشد، با این تفاوت که در ابعاد گذشته نگر منفی(P=0/041, b=-0/76)، حال نگر منفی(P=0/001, b=-0/07) و آینده نگر منفی(P=0/001, b=-1/28) اثر منفی می گذارد، و در ابعاد گذشته نگر مثبت(08/0b=،P=0/036, b=0/08) حال نگر مثبت(P=0/015, b=1/30) و آینده نگر مثبت(P=0/001, b=1/74) اثر مثبت می گذارد. بنابراین افرادی که من نیرومندی دارند نگرش های زمانی مثبتی را در خود پرورش می دهند که بهزیستی روانشناختی آن ها را بالا می برد. اما افرادی که من ضعیفی دارند نگرش های زمانی منفی داشته در نتیجه بهزیستی روانشناختی آن ها پایین می آید. براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که می توان با قدرتمند کردن من افراد نگرش های زمانی مثبتی در آن ها به وجود آورد در نتیجه بهزیستی روانشناختی را در آنها بالا برد.
    خلاصه پایان نامه

  26. پیش بینی بهزیستی تحصیلی براساس احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت گیری هدف در دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان قهاوند
    بهنوش یوسفی 1398
    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی تحصیلی بر اساس احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با میانجی گری جهت-گیری هدف در دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهرستان قهاوند بود. با توجه به اهداف تعیین شده، روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر دوره اول و دوم متوسطه به تعداد 1126 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بر اساس جدول پیشنهادی مورگان و گرجسی 285 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد بهزیستی تحصیلی تومینین-سوینی(2012)، جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور و همکاران(2001)، نشاط ذهنی رایان و فردریک(1997) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری،بتی و وات(2004) استفاده شد که از روایی و پایایی معتبری برخوردار بودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا از آمار توصیفی برای تنظیم داده ها، تعیین میانگین، انحراف معیار و ترسیم نمودارها استفاده گردید. سپس در بخش آماراستنباطی از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف، و روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ اﻟﮕﻮی ﻣﻔﺮوض واﺳﻄﻪ ﻣﻨﺪی جهت گیری هدف در راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ نشاط ذهنی و احساس تعلق به مدرسه با بهزیستی تحصیلی برازش مطلوبی دارد، به طوری که احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی با نقش میانجی جهت گیری هدف توانستند 54 درصد از واریانس بهزیستی تحصیلی دانش آموزان را تبیین نمایند. بخش دیگری از یافته ها حاکی از آن بود که احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی توانستند جهت گیری هدف را پیش بینی کنند طوری که توسط احساس تعلق به مدرسه و نشاط ذهنی به ترتیب 5 و 7 درصد از واریانس جهت گیری هدف تبیین شد. به طور کلی نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که نشاط ذهنی فقط با فراخوانی جهت گیری هدف( به صورت غیر مستقیم) ﺗﻮان ﻻزم ﺑﺮای ﭘﻴﺶ ﺑﻴﻨﻲ ﻧﺸﺎﻧﮕﺮﻫﺎی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ در ﺑﻴﻦ ﻓﺮاﮔﻴﺮان را دارد. متغیر احساس تعلق به مدرسه هم با فراخوانی جهت گیری هدف( به صورت غیر مستقیم) و هم به صورت مستقیم از توانایی لازم برای پیش بینی ﺑﻬﺰﻳﺴﺘﻲ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ دانش آموزان برخوردار است.
    خلاصه پایان نامه

  27. تبیین ذهن آگاهی براساس تنظیم هیجان و فعالیت سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری در دانشجویان
    علی نوذری 1398
    ذهن آگاهی سازه ای است که از متون بودیسم گرفته شده است که ظرفیت توجه و آگاهی هوشمندانه را افزایش می دهد و در پژوهشهای روانشناختی تعریف و در قالب روشهای درمانی گوناگون یکپارچه سازی شده است. به عنوان یک حالت روانی ذهن آگاهی به صورت آگاهی ارتقاء یافته نسبت به لحظه حال تجربه می شود که فارغ از قضاوت، واکنش پذیری و همانندسازی با تجربه است. هدف از پژوهش حاضر تبیین ذهن آگاهی براساس تنظیم هیجان و فعالیت سیستم های بازداری/فعال سازی رفتاری در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 98-1397 است. تعداد 373 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های ذهن آگاهی فرایبورگ، سیستم های بازداری/فعال سازی کار و وایت و راهبردهای تنظیم هیجان گروس و جان را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد سیستم بازداری رفتاری بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و منفی دارد(p<0/01). سیستم فعال سازی رفتاری بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و مثبت دارد (p<0/01). ارزیابی مجدد هیجان بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و مثبت دارد(p<0/01). سرکوبی هیجان بر ذهن آگاهی اثر مستقیم و منفی دارد(p<0/01). براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که سیستم بازداری/فعال سازی رفتاری و ارزیابی مجدد و سرکوبی هیجان متغیرهایی هستند که تعیین کننده ی سطوح ذهن آگاهی است. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود.
    خلاصه پایان نامه

  28. تاثیر بازگشایی ناهشیار در روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر نیمرخ شخصیتی متقاضیان روان درمانی
    کاظم کاظمی 1397
    پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر بازگشایی ناهشیار در روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت بر نیمرخ شخصیتی متقاضیان روان درمانی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک شخصی در شهر همدان در سال 13967-1396 بودند که از بین مراجعه کنندگان 40 نفر با رعایت ملاک های ورود و خروج و همتاسازی گروها و از طریق نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند.داده ها به وسیله پرسشنامهMMPI فرم 71 سوالی جمع آوری شد. روش اجرا، قبل از شروع جلسات پیش آزمون در هر دو گروه، با استفاده از پرسشنامه MMPI اجرا شد. سپس در گروه آزمایش مداخله براساس پروتکل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت توسط متخصص روانشناسی آموزش دیده در ISTDP در بازه زمانی سه تا ده جلسه یک ساعته، اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس آزمون در دو گروه اجرا و نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بازگشایی ناهشیار در ISTDP باعث تفاوت معناداری در خرده مقیاس های افسردگی (p<0/010, t=2/75)،هیستری(p<0/015, t=2/57)،انحراف اجتماعی(p<0/001, t=3/62)،پارانویا(p<0/001, t=3/54) و ضعف روانی (p<0/007, t=2/89) شده است. اما در خرده مقیاس های خودبیمارانگاری(p<0/760, t=0/308)،اسکیزوفرنی(p<0/56, t=0/57) و هیپومانیا (p<0/52, t=0/64)تفاوت معنادار وجود نداشت. تبیین و نتیجه گیری: رویکرد ISTDP در مسیربازگشایی ناهشیار و تجربه احساسات اصیل، با تمرکز برروی دفاع های اصلی فعال شده علیه این احساسات در افراد و باشناسایی و حذف آن دفاع ها باعث اثربخشی و کاهش علایم در این خرده مقیاس ها شده است.
    خلاصه پایان نامه

  29. بررسی و مقایسه سوگیری خوش بینی و آسیب ناپذیری در افراد دارای رفتارهای پرخطر و بدون آن در اواخر نوجوانی
    لیلا ستاری 1397
    نوجوانی دورۀ مهمی از زندگی افراد به شمار میرود.عواقب این دوره از زندگی افراد می تواند برتمامی زندگی فرد تاثیر گذارد. پژوهش با هدف بررسی احساس "آسیب ناپذیری" و "سوگیری خوش بینی" در نوجوانان با رفتارهای پرخطر و بدون رفتارهای پر خطر در سنین اواخر نوجوانی انجام شد. این پژوهش علی-مقایسه ای با جامعه ای شامل تمامی دانشجویان 18 تا 22ساله دختر و پسر مشغول به تحصیل دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 98-1397 انجام شد.جمع آوری اطلاعات توسط پرسشنامه های رفتار پر خطر(رشید،1394)، آسیب ناپذیری (رشید وخجیر،1396) و سوگیری خوش بینی (رشید و خجیر،1396)، از تعداد383 دانشجو صورت گرفت. تحلیل داده ها با نرم افزار spss با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند که میزان سوگیری خوش بینی در افراد با رفتارهای پرخطر بیشتر از افراد بدون رفتارهای پرخطر است. همچنین میزان آسیب ناپذیری در افراد با رفتارهای پرخطر بیشتر از افراد بدون رفتارهای پرخطر است. در این پژوهش میان سوگیری خوش بینی و احساس آسیب ناپذیری رابطه معنی داری یافت نشد.نتیجه:از نتایج حاصله پیداست که افرادی که دارای سوگیری خوش بینی و آسیب ناپذیری بالایی هستند در معرض بروز رفتارهای پر خطر می باشند.بنابراین برنامه های آگاهی رسانی و پیشگیری در مورد این افراد، گام موثری در کاهش رفتارهای پرخطر و آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از آن خواهد بود.
    خلاصه پایان نامه

  30. تبیین کیفیت زندگی بر اساس خودشفقتی و کمال گرایی دانشجویان
    زهرا روستایی 1397
    هدف از پژوهش حاضر، تبیین کیفیت زندگی بر اساس خودشفقتی و کمال گرایی دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بود که با روش همبستگی انجام گرفت . جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1397-1396 بود که بر اساس گزارش معاونت آموزشی دانشگاه، جامعه آماری دانشجویان 12000 نفر می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 380 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خودشفقتی نف (2003) ، پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (1991) ، پرسشنامه کیفیت زندگی WHO(1993) ، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) صورت گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون ساده نشان داد که خودشفقتی 49/0 از واریانس کیفیت زندگی و کمال گرایی37/0- از واریانس کیفیت زندگی را تبیین می کند ( 01/0 > p ) که از نظر آماری معنادار است و همبستگی کمال گرایی و خودشفقتی ( 24 /0- = r ) می باشد که از نظر آماری معنادار است (01/0 > p ) . بنابراین بین خودشفقتی و کیفیت زندگی در دانشجویان رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. یعنی با افزایش خودشفقتی کیفیت زندگی هم افزایش می یابد و بین کمال گرایی و کیفیت زندگی هم رابطه معکوس وجود دارد و از آنجایی که خودشفقتی حال انسان را خوب می کند، موجب می شود که کیفیت زندگی بالا رود و با به کار بردن راه هایی برای افزایش خودشفقتی و کاهش کمال گرایی دانشجویان می توان کیفیت زندگی آنان را افزایش داد.
    خلاصه پایان نامه

  31. تاثیر روشن سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانگری پویشی فشرده کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت
    امیر نبی زاده 1397
    پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر روشن سازی دفاع های تاکتیکی در روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت بر سبک های دفاعی، اضطراب و ترس از صمیمیت انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه آزمایشی می باشد که در آناز پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان سال تحصیلی 97-1396 متقاضی روان درمانی (خوابگاه ها، سایت مرکزی دانشگاه بوعلی سینا) بودند که 26 نفر از آنها به صورت نمونه گیری داوطلبانه در دسترس در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (انتخاب غیر تصادفی، جایگزینی تصادفی). داده ها به وسیله پرسشنامه های سبک های دفاعی(DSQ)، اضطراب حالت-صفت(STAI) و ترس از صمیمیت(FSI) جمع آوری شد. گروه آزمایش مداخلات روشن سازی دفاع های تاکتیکی براساس روان درمانگری پویشی فشرده کوتاه مدت را در 10 جلسه ی 45 دقیقه ای دریافت کردند. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان مداخله پیش آزمون روی دو گروه اجرا شد و داده ها با نرم افزار SPSS و روش MANCOVA تحلیل شد. یافته ها نشان داد روشن سازی دفاع های تاکتیکی براساس روان درمانگری پویشی فشرده کوتاه مدت باعث کاهش استفاده از سبک های دفاعی رشد نایافته (P<0/01)، سبک روان رنجور(P<0/01)، اضطراب حالت(P<0/01)، اضطراب صفت (P<0/01) شده است. همچنین یافته ها اثر معنی داری برای افزایش سبک دفاعی رشد یافته و صمیمیت نشان نداد(P>0/05). در نتیجه روشن سازی دفاع های تاکتیکی منجر به کاهش استفاده از سبک های ناکارآمد شده است ولی سبک های کارآمد را افزایش نداده است. همچنین روشن سازی دفاع های تاکتیکی اضطراب حالت و صفت را کاهش داده است ولی صمیمیت را افزایش نداده است.
    خلاصه پایان نامه

  32. تدوین مدلی برای تبیین تعارضات زناشویی براساس نحوه ابراز هیجانات و روابط موضوعی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده
    راضیه حاجی مرادی 1397
    هدف از پژوهش حاضر ،تدوین مدلی برای تبیین تعارضات زناشویی بر اساس نحوه ابراز هیجان و روابط موضوعی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاور خانواده بود. که با روش توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی ازنوع معادلات ساختاری انجام گرفت، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سال 1397می باشد که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس 300نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های ابراز هیجان کینگ و امونز(1990)،پرسشنامه روابط موضوعی بل(1995)،پرسشنامه تعارض عاطفی و تعارض جنسی محقق ساخته(1397)استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی (محاسبه میانگین ، انحراف معیار)و آزمون آمار استنباطی (معادلات ساختاری معنی داری بین متغیر ها )صورت گرفت.برای تجزیه و تحلیلی داده ها از اس پی اس اس 22و لیزرل8. 5 استفاده شد. با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود در مورد متغیرهای مورد بررسی، یک مدل فرضی پیشنهاد و با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های این تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است. بر این مبنا می توان با درجاتی از اطمینان چنین بیان کرد که رابطه ای که بین روابط موضوعی، ابراز هیجان و تعارضات زناشویی مفروض گردیده بود، از حمایت داده های تجربی برخوردار است.
    خلاصه پایان نامه

  33. تبیین رفتار خرافی بر مبنای سبکهای دلبستگی و اضطراب
    ربابه آذرمی 1396
    شواهدی مبنی بر اینکه افراد مضطرب رفتار خرافی انجام می دهند وجود دارد و در این میان تفاوت اضطراب حالت و اضطراب صفت بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در مورد اینکه عامل شخصیتی بخصوص سبک دلبستگی نقشی در ایجاد این رفتار دارد یا خیر پژوهشی انجام نشده است. به همین دلیل در پژوهش حاضر این عامل نیز مورد بررسی قرار گرفت. از این رو، هدف از انجام این پژوهش تبیین رفتار خرافی بر اساس سبک های دلبستگی و اضطراب بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه بوعلی در سال تحصیلی 96-95 که 12874 نفر بودند. از این تعداد 370 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های رفتار خرافی (محقق ساخته)، سبک های دلبستگی هازان و شیور و اضطراب حالت- صفت اسپیلبرگر استفاده و تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج نشان داد آمارهF و R2 برای تبیین رفتار خرافی بر اساس اضطراب 885/9 و 0/047 به دست آمدکه از لحاظ آماری معنادار است و اضطراب می تواند رفتار خرافی را در دانشجویان تبیین کند. همچنین آمارهF و R2 برای تبیین رفتار خرافی بر اساس سبک دلبستگی 14/869 و 0/120 و معنادار به دست آمد که نتیجه نشان می دهد سبک های دلبستگی قادر به تبیین این رفتار هستند. اضطراب حالت نمی تواند رفتار خرافی را پیش بینی نماید، اما اضطراب صفت قادر به پیش بینی این رفتار است. همچنین سبک دلبستگی اجتنابی می تواند رفتار خرافی را پیش بینی کند. سبک دلبستگی دوسوگرا بیشتر از سبک اجتنابی رفتار خرافی را پیش بینی می کند، اما دلبستگی ایمن نمی تواند این رفتار را پیش بینی کند. در مورد یافته ها می توان گفت اضطراب به ویژه اضطراب صفت در ایجاد رفتار خرافی موثر است. افراد با اضطراب صفت، آمادگی بالایی برای انجام این رفتار دارند. از سوی دیگر سبک های دلبستگی ناایمن به خصوص دلبستگی دوسوگرا، که بنا به تحقیقات با اضطراب رابطه بالایی دارد در ایجاد این رفتار نقش دارند.
    خلاصه پایان نامه

  34. تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بر دانش آموزان کمرو و پذیرش اجتماعی آنها
    حمیدرضا زمانیان 1396
    هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر دانش آموزان کمرو وپذیرش اجتماعی آنها بوده است. پژوهش حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان کمرو مدرسه ی متوسطه ی اول شاهد شهید تیموری همدان تشکیل می دادند. پرسشنامه کمرویی استنفورد بر روی همه ی دانش آموزان مدرسه(260نفر) اجرا گردید، سپس افرادی که نمره آنها جزو 20% بالا از اجرای پرسشنامه کمرویی استنفورد(نمرات از 40تا160)بود، به عنوان جامعه در نظر گرفته شد(52نفر) سپس از این تعداد به روش نمونه گیری تصادفی ساده 40نفر انتخاب و پرسشنامه ی پذیرش اجتماعی کراون مارلو بر روی نمونه ها به عمل آمد و به طور تصادفی دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند.پس از اجرای این پرسشنامه ها(پیش آزمون)بر روی هر دو گروه، مهارت های ارتباطی به مدت 10 جلسه (45 دقیقه ای) در هشت هفته متوالی، به گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد، پس از اتمام دوره ی آموزشی بلافاصله از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که پس از برگزاری آموزش، میزان کمرویی گروه آزمایش بطور معناداری کمتر از گروه گواه، و نیز میزان پذیرش اجتماعی شان بطور معناداری بیش از گروه گواه بود. بر اساس این یافته ها می توان نتیجهپگرفت که آموزش مهارتهای ارتباطی می تواند به کاهش کمرویی و افزایش میزان پذیرش اجتماعی ادراک شده افراد کمرو کمک می کند.
    خلاصه پایان نامه

  35. پیش بینی بهزیستی روان شناختی و شادکامی دانشجویان بر اساس مولفه های هوش اخلاقی
    ظریفه رستمی 1396
    هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی بهزیستی روان شناختی و شادکامی بر اساس مولفه های هوش اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بوعلی همدان بود.که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 96-1395 بود، که حدود 12874 نفر می باشند. از این تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با استفاده از جدول برآورد نمونه کرجسی و مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش اخلاقی لنیک وکیل(2005)، پرسش نامه شادکامی آکسفورد (1989)، و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف (1989)، استفاده و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آزمون آمار استنباطی (رگرسیون و تحلیل مسیر)، صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مقدار آماره یF برای پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس مولفه های هوش اخلاقی 54/575 و برای پیش بینی شادکامی براساس مولفه های هوش اخلاقی 54/228، به دست آمده که از لحاظ آماری مثبت و معنادار است.
    خلاصه پایان نامه

  36. تدوین مدل خودناتوان سازی تحصیلی براساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه
    آرش فرازمند 1395
    خودناتوان سازی عبارتست از انجام یا عدم انجام کاری به منظور عذر تراشی برای شکست های احتمالی این سازه به دو شکل رفتاری و ادعایی دیده می شود و عواملی مانند سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه در بوجود آمدن آن موثر می باشند. هدف این پژوهش تدوین مدل خودناتوان سازی تحصیلی براساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه می باشد. این پژوهش یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور شهرستان کرمانشاه بوده که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل بودند. از نمونه پژوهش 380 نفر براساس جدول مورگان به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری توصیفی از قبیل میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی و همچنین روشهای آماری استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد؛ ابزارهای پژوهش عبارتنداز: فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ(1998) که برای ارزیابی 15 طرحواره ناسازگار اولیه استفاده شده است. سبکهای فرزند پروری بامریند: که شامل 30 سوال می باشد 10 سوال برای ارزیابی سبک فرزند پروری مقتدرانه، 10 سوال برای ارزیابی سبک فرزند پروری مستبدانه، 10 سوال برای ارزیابی سبک فرزندپروری سهل گیرانه. مقیاس خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودوالت(1982): این مقیاس گرایش افراد به خودناتوان سازی را با پاسخ های کاملا موافق تا مخالف می سنجد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد شیوه های فرزندپروری مستبدانه، سهل گیرانه و مقتدرانه دارای رابطه معنادار با خودناتوان سازی تحصیلی می باشد. همچنین شیوه فرزندپروری مستبدانه با طرحواره های خودگردانی، دیگرجهت مندی و بریدگی و طرد دارای رابطه معنادار می باشد. شیوه فرزندپروری سهل گیرانه با طرحواره های بریدگی و طرد و گوش بزنگی بازداری دارای رابطه معنادار می باشد. براساس نتایج این پژوهش شیوه فرزندپروری مقتدرانه با طرحواره دیگر جهت مندی و طرحواره محدودیت مختل رابطه معنادار دارد. همچنین طرحواره بریدگی و طرد و محدودیت مختل با خودناتوان سازی تحصیلی دارای رابطه معنادار می باشند.
    خلاصه پایان نامه

  37. بررسی تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش نشانه های طلاق عاطفی در زنان مبتلا به آن
    زهرا عزیزی 1395
  38. مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه ی یادگیری ماز
    آرزو دلفان بیرانوند 1394
    هدف از انجام این پژوهش، مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه یادگیری ماز بود. طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع آزمایشی (طرح پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه مورد نظر شامل کلیه موش های صحرایی ماده آزمایشگاهی با حجم نمونه 14 بودند که در دوگروه 7 تایی آزمایش وگواه مورد بررسی قرارگرفتند. روش نمونه گیری در این پژوهش به این صورت بود که ابتدا 14 موش به صورت تصادفی از آزمایشگاه پرورش و تولید مثل موش دانشکده علوم پایه دانشگاه بوعلی سینا انتخاب و به همان صورت تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. در این پژوهش، آزمایش در دو مرحله اجرا شد. در مرحله اول، موش های گروه آزمایش در 8 ماز گوناگون ( ماز های شماره یک تا 8) به یادگیری مازها پرداختند، درحالی که گروه گواه این 8 ماز را تجربه نکردند. منظور از یادگیری ماز این بود که هر موش بتواند در هر ماز ایجاد شده سه بار پشت سرهم بدون خطا یعنی بدون ورود به بن بست ها مسیر تعیین شده در ماز را از مبدا تا مقصد( دریافت تقویت) برود. در مرحله دوم، هر دو گروه آزمایش و گواه به یادگیری 4 ماز آخر ( مازهای شماره 9 تا 12) پرداختند. سپس سرعت یادگیری (زمان صرف شده برای رسیدن از آغاز ماز تا هدف ) و تعداد کوشش های یادگیری هر دو گروه آزمایش و گواه در مازهای شماره 9 تا 12 مقایسه شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده‏ها از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس سود برده شد. نتایج نشان داد که در یادگیری مازهای شماره 9 تا 12 میانگین زمان صرف شده و تعداد کوشش ها در موش های گروه آزمایش کم تر از گروه گواه است. به بیان دیگر، موش هایی که تجربه ی یادگیری مازهای گوناگونی را دارند، سریعتر از موش های بی تجربه مازهای جدید را یاد می گیرند. همچنین نتایج نشان داد موش هایی که تجربه های یادگیری دارند، نسبت به موش های بی تجربه با تعداد کوشش های یادگیری کمتری یک ماز جدید را یاد می گیرند و سرعت یادگیری ماز های جدید با افزایش تعداد تجربه های یادگیری ماز بالا می رود. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که تجربه های پیشین یادگیری، عملکرد و انتقال یادگیری را در موقعیت های جدید تحت تاثیر قرار می دهد.
    خلاصه پایان نامه

  39. تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزندپروری
    محسن سوری‎نژاد 1393
    هدف این پژوهش تبیین اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و تعداد 280 نفر از دانش‏آموزان دبیرستانهای مدارس دولتی شهر کوهدشت در سال تحصیلی 93-92 (4801N=) به روش نمونه گیری خوشه ایی چند مرحله ایی با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه-های اهمال کاری تحصیلی، شخصیت گلدبرگ و شیوه های فرزندپروری والدین اجرا و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزندپروری می‏توانند تغییرات اهمال‏کاری تحصیلی را در دانش‏آموزان تبیین کنند (P<0/01). بین روان-رنجوری با اهمال کاری تحصیلی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (P<0/01). از سوی دیگر بین وظیفه شناسی و گشودگی با اهمال‏کاری تحصیلی در دانش‏آموزان همبستگی منفی وجود دارد (P<0/01)؛ اما بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی و مقبولیت با اهمال کاری تحصیلی در دانش‏آموزان رابطه معنی داری وجود ندارد. در رابطه با سبک های فرزند پروری نیز بین سبک فرزندپروری مسامحه کار و اهمال کاری تحصیلی در دانش‏آموزان همبستگی مثبت وجود دارد (P<0/01). از سوی دیگر بین سبک فرزندپروری مقتدرانه و اهمال کاری تحصیلی در دانش آموزان همبستگی منفی وجود دارد (P<0/05)؛ اما بین سبک فرزندپروری سخت‏گیرانه و آسان گیر با اهمال‏کاری تحصیلی در دانش‏آموزان همبستگی وجود ندارد. بنابراین روش های تربیتی والدین دارای تاثیر مستقیم بر میزان اهمال کاری دانش‏آموزان و به صورت غیر مستقیم نیز از طریق شکل گیری ویژگی های شخصیتی در دانش-آموزان بر میزان اهمال کاری اثرگذار است. همچنین افراد با ویژگی های شخصیتی مختلف دارای خصوصیات مختلفی از جمله؛ اضطراب، افسردگی، خودآگاهی، نظم و ترتیب، وظیفه شناسی، نوع دوستی، خیال‏پردازی، گروه گرایی، تلاش برای موفقیت، هستند؛ این امر موجب شکل‏گیری اهمال کاری با درجات مختلف در افراد دارای ویژگی شخصیتی مختلف می‏گردد.
    خلاصه پایان نامه

  40. بررسی وضعیت فرسودگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی و عملکرد تحصیلی
    مرضیه سکاکی 1393
    چکیده هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی شهر همدان و رابطه آن با متغیرهای جمعیت شناختی و عملکرد تحصیلی بود. طرح پژوهشی مورد استفاده از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیلی در دبیرستان های شهر همدان در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل می دادند که این تعداد 17:71 نفر بودند و 744 نفر از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای با تخصیص بهینه انتخاب، و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران، 1997 گردآوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در سوال پژوهش، از جداول و نمودارهای میانگین، انحراف استاندارد، نمرات استاندارد و به تناسب فرضیه ها، از آزمون تی در گروه های مستقل، تحلیل واریانس تک متغیره یک راهه و ضریب همبستگی پیرسون، با به کار گیری نرم افزار spss 22 استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین فرسودگی تحصیلی دانش آموزان شهر همدان 24/16 و انحراف استاندارد 10/20 است که پایین تر از متوسط است. فرسودگی تحصیلی دانش آموزان با نوع مدرسه آن ها تیز هوشان و عادی، جنسیت و وضعیت اقتصادی خانواده ها رابطه معناداری ندارد و با پایه و رشته تحصیلی رابطه معنادار دارد. به طوری که دانش آموزان سال چهارم و رشته ریاضی- فیزیک، دارای فرسودگی تحصیلی بیشتری هستند. فرسودگی تحصیلی و ابعاد آن خستگی هیجانی، بدبینی تحصیلی و ناکارامدی تحصیلی رابطه معنی دار و منفی با عملکرد تحصیلی دارند. بررسی رابطه بین ابعاد فرسودگی تحصیلی و متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که بعد ناکارآمدی تحصیلی با وضعیت اقتصادی خانواده، پایه تحصیلی و رشته تحصیلی رابطه معنادار دارد. بر این اساس ناکارآمدی تحصیلی دانش آموزان با کمترین درآمد ماهانه خانواده، پایه چهارم دبیرستان و رشته ریاضی- فیزیک بیشتر از سایر گروها است. رابطه بدبینی تحصیلی و نوع مدرسه نزدیک به معناداری است. به طوری که دانش آموزان دبیرستان های عادی از دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان، بدبینی تحصیلی بیشتری دارند. رابطه خستگی هیجانی و جنسیت نزدیک به معناداری است. بر این اساس دختران خستگی هیجانی بیشتری را تجربه می کنند. واژه های کلیدی: فرسودگی تحصیلی، نوع مدرسه، جنسیت، وضعیت اقتصادی خانواده، پایه تحصیلی، رشته تحصیلی، عملکرد تحصیلی
    خلاصه پایان نامه

  41. آموزش عزت نفس به دو روش گروهی و گروه های کوچک بر خودکارآمدی مقایسه تاثیر و انگیزه تحصیلی دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون در سال تحصیلی 92-91
    1392
    پژوهش حاضر به منظور مقایسه تاثیر آموزش عزت نفس به دو روش گروهی وگروه های کوچک بر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون انجام شد. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش-آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر پایه دوم راهنمایی شهرستان بیستون در سال تحصیلی 92-1391 بودند که تعداد آنها 1254 بود. تعداد 54 نفر از آنان که از دانش آموزان عادی بودند، به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. افراد نمونه به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (18 نفری) قرار گرفتند.آزمودنی های گروه های آزمایش به مدت 6 جلسه، آموزش عزت نفس، را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون پرسشنامه های خودکارآمدی (GSE) و انگیزه تحصیلی (ISM) از دانش آموزان گرفته شد و با استفاده از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری بااندازه گیری مکررو ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش عزت نفس، موجب افزایش انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان شده است؛ آموزش عزت نفس در هر دو روش آزمایشی بر خودکارآمدی و انگیزه تحصیلی دانش آموزان تفاوت معنی داری ایجاد نکرد.همچنین بین انگیزه تحصیلی و خودکارآمدی رابطه مثبت معنا دار وجود داشت.
    خلاصه پایان نامه

  42. مقایسه اثربخشی آموزش تاریخ به دو روش بحث گروهی و سخنرانی بر میزان یادگیری دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه دارای هوش اجتماعی متفاوت
    1391
    هدف پژوهش حاضر،بررسی و تبیین تاثیر کنش متقابل بین روش های آموزشی(بحث گروهی و سخنرانی)و میزان هوش اجتماعی دانش آموزان(بالا،متوسط و پایین)بر میزان یادگیری آنان بود. به همین منظور 120 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوم متوسطه مدارس مختلف شهر همدان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و سپس پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو بر روی آنان اجرا شد تا میزان هوش اجتماعی آنان بدست آید و در گروه های مربوط به خود قرار گیرند(گروه های سه گانه هوش اجتماعی بالا،متوسط و پایین). بعد از آن، بطور تصادفی نیمی از افراد هر یک از گروه های سه گانه(20 نفر)تحت روش آموزشی بحث گروهی و نیم دیگر هم(20 نفر)تحت روش آموزشی سخنرانی قرار گرفتند.برای تعیین میزان یادگیری آنان نیز پس آزمون(آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی درس تاریخ) برروی دانش آموزان اجرا شد.در آخر نیز نمره هوش اجتماعی هر دانش آموز با نمر ه ای که در پس آزمون بدست آورده بود مقایسه و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که نتایج زیر را در برداشت: نتایج تحلیل واریانس دوطرفه بر روی نمرات یادگیری درس تاریخ بر اساس روش آموزش و هوش اجتماعی دانش آموزان نشان داد که روش آموزش تاریخ به تنهایی و بدون در نظر گرفتن هوش اجتماعی دانش آموزان تاثیر معنی داری بر میزان یادگیری آن ها ندارد اما در مقابل اثر اصلی هوش اجتماعی بر میزان یادگیری تاریخ بدون در نظر گرفتن روش آموزشی، معنی دار است به عبارتی می توان گفت میزان هوش اجتماعی دانش آموزان، صرفنظر از روش آموزشی، تاثیر معنی داری بر افزایش یادگیری تاریخ دارد. تاثیر تعاملی روش آموزش تاریخ با میزان هوش اجتماعی دانش آموزان نیز معنی دار بود و یادگیری تاریخ در دانش آموزان دارای هوش اجتماعی بالا در روش بحث گروهی بالاتر از روش سخنرانی است. اما در دانش آموزان دارای هوش اجتماعی پایین، میانگین نمرات یادگیری تاریخ به روش سخنرانی بالاتر از روش بحث گروهی بوده است. در دانش آموزان دارای هوش اجتماعی متوسط نیز یادگیری تاریخ به دو روش یاد شده تفاوت چندانی با هم نداشته است.
    خلاصه پایان نامه

  43. تاثیر آموزش به روش تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری (یادآوری، فهمیدا و کاربستن) درس زیست شناسی دانش آموزان پسر پایه دوم متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 91-90
    1391
    هدف از این پژوهش شناسایی اثربخشی روش تدریس تفکر استقرایی بر سطوح یادگیری دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر همدان در درس زیست‏شناسی بود. طرح پژوهشی مورد استفاد از نوع آزمایشی(چهار-گروهی سولومون) بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه دوم مقطع متوسطه دبیرستان-های روزانه و دولتی شهر همدان و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای است. در این طرح از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در چهارچوب طرح آزمایشی 80 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی در چهار گروه 20 نفری قرار گرفتند. طرح آزمایشی طی 7 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشی از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در تمامی فرضیه ها از مانووا استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش به روش تفکر استقرائی بر میزان یادگیری(سطح یادآوری) دانش آموزان معنادار بود. ولی به کار گیری این روش تدریس بر عمق یادگیری(سطوح فهمیدن و کاربستن) معنادار نبود. بنابراین روش تدریس تفکر استقرایی میزان یادگیری دانش آموزان را در درس زیست شناسی افزایش می دهد اما نمی تواند عمق یادگیری آنان را ارتقا دهد.
    خلاصه پایان نامه

  44. عوامل شخصیتی و هیجانی مرتبط با روشنی بیان دبیران زن رشته علوم انسانی دوره تحصیلی متوسطه شهر همدان
    1390
    هدف پژوهش حاضر، تبیین و پیش بینی روشنی بیان معلم بر اساس اضطراب، پنج عامل بزرگ شخصیت (برون گرایی، گشودگی، روان رنجورخویی، مقبولیت، وظیفه شناسی)، سن و وضعیت شغلی بود. به همین منظور، 100 نفر از دبیران زن دبیرستان های شهر همدان از رشته های مختلف علوم انسانی به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسشنامه های شخصیت گلدبرگ (1996) و اضطراب اشپیلبرگر (1972) بر روی آنها اجرا شد. برای تعیین میزان روشنی بیان معلمان از نظر دانش آموزان آن ها پرسشنامه روشنی بیان لادکاوسکی استفاده شد. برای هر معلم 20 دانش آموز و در مجموع 1200 دانش-آموز روشنی بیان کل معلمان را ارزیابی نمودند. یافته های پژوهش بر اساس تحلیل رگرسیون نشان داد، متغیرهای پیش بین سهم معنی داری از واریانس روشنی بیان (05/0 > P ، 55/0 = R2) را تبیین می کنند و اضطراب (00/0>P ، 68/0 - = β )، روان رنجور خویی (01/0>P ، 65/0 - = β )، برون گرایی (00/0> P ، 55/0 = β ) و مقبولیت (00/0> P ، 42/0= β ) می توانند روشنی بیان معلم را پیش بینی کنند. اما گشودگی (117/0> P ،16/0= β )، وظیفه شناسی (39/0> P ، 08/0= β )، سن (39/0> P ، 09/0- = β )، سابقه کاری (22/0> P ، 12 /0- = β ) و سطح تحصیلات (82/0> P ، 02/0- = β ) نمی توانند روشنی بیان معلم را پیش بینی کنند. بنابراین باتوجه به یافته های پژوهش، فن آموزشی روشنی بیان با عوامل هیجانی (اضطراب) و شخصیتی معلم مرتبط است، اما با سن، سابقه-کاری و سطح تحصیلات معلم مرتبط نیست.
    خلاصه پایان نامه

  45. تاثیر آموزش مهارتهای زندگی بر خودکارآمدی و استرس تحصیلی دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه شهر کرج
    1390
    پژوهش حاضر به منظور شناسایی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر استرس تحصیلی و خودکارآمدی دانش آموزان سال اول دبیرستان انجام شد. بدین منظور از بین نواحی چهارگانه شهر کرج یک ناحیه بصورت تصادفی انتخاب شد و از این ناحیه چهار دبیرستان بصورت کاملا تصادفی انتخاب شدند از هر دبیرستان 100 دانش آموز که جمعا 400 دانش آموز می شود انتخاب گردید و مقیاس های تنیدگی ناشی از انتظارهای تحصیلی (AESI) و خودکارآمدی عمومی شرز و همکاران بین دانش-آموزان اجرا شد. با توجه به هدف پژوهش 80 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی این دانش آموزان در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای دانش آموزان گروه آزمایشی پس از تعطیلات نوروزی 8 جلسه آموزش مهارت های زندگی برگزار شد. هردو گروه آزمایشی و کنترل یک هفته پس از پایان آموزش مجددا با مقیاس های استرس ناشی از انتظارات تحصیلی و خودکارآمدی مورد سنجش قرار گرفتند و نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی موجب کاهش استرس تحصیلی و افزایش خودکارآمدی دانش آموزان شده است. همچنین بین استرس و خودکارآمدی رابطه منفی معنادار وجود دارد.
    خلاصه پایان نامه